یکی از مسائل جالب در مسیحیت این است که در این کیش، خدایی به بشریت معرفی می شود که از کشتن کودکان ابایی ندارد، و با این حال مسیحیان می گویند: «خدا محبت است.»

 

  مسیحیان که به همراه دوستان وهابیشان، عکس چند همکیش قشری و جاهل ما را که با قمه سر کودکان خود را خونی می کنند، در سطح جهانی نشر می دهند و ما را به خاطر اعمال جاهلترین اقشارمان محکوم به کودک آزاری می کنند، متأسفانه از کتاب مقدس و کلام خدای خودشان، که قطعیترین سند برای مسیحیان است، خبر ندارند یا شاید خود را به بیخبری می زنند که به راحتی کشتن کودکان و نوزادان را نیز در برنامۀ کار خود قرار داده است:

 

در تثنیه 21، در آیات 18 تا 21 می خوانیم:

«18 اگر كسي را پسري سركش و فتنه انگيز باشد، كه سخن پدر و سخن مادر خود را گوش ندهد، و هرچند او را تأديب نمايند ايشان را نشنود، 19 پدر و مادرش او را گرفته، نزد مشايخ شهرش به دروازة محله اش بياورند. 20 و به مشايخ شهرش گويند: »اين پسر ما سركش و فتنه انگيز است، سخن ما را نمي شنود و مسرف و ميگساراست. 21 پس جميع اهل شهرش او را به سنگ سنگسار كنند تا بميرد، پس بدي را از ميان خود دور كرده اي و تمامي اسرائيل چون بشنوند، خواهند ترسيد.»

  یعنی اگر پسری در برابر پدر و مادرش سرکشی کرد و تأدیب او نیز سودی نبخشید، باید او را سنگسار نمود تا با یکی از خشنترین دردها بمیرد.

 

در تثنیه20، در آیات 10 تا 16 می خوانیم:

«10 چون به شهري نزديك آيي تا به آن جنگ نمايي، آن را براي صلح ندا بكن. 11 و اگر تو را جواب صلح بدهد، و دروازه ها را براي تو بگشايد، آنگاه تمامي قوم كه در آن يافت شوند، به تو جزيه دهند و تو را خدمت نمايند. 12 و اگر با تو صلح نكرده، با توجنگ نمايند، پس آن را محاصره كن. 13 و چون یهوه، خدايت، آن را به دست تو بسپارد، جميع ذكورانش را به دم شمشير بكش. 14 ليكن زنان و اطفال و بهايم و آنچه در شهر باشد، يعني تمامي غنيمتش را براي خود به تاراج ببر، و غنايم دشمنان خود را كه یهوه خدايت به تو دهد،بخور.

15 به همة شهرهايي كه از تو بسيار دورند كه از شهرهاي اين امت ها نباشند، چنين رفتار نما.16 اما از شهرهاي اين امت هايي كه یهوه، خدايت، تو را به ملكيت مي دهد، هيچ ذي نفس را زنده مگذار.»

 

 حال توجه نمایید:

خدای مسیحیان که به قول خودشان محبت محض است، در آیۀ 14 دستور می دهد، اگر شهری از شهرهای خارجی که مالکیتش به حضرت موسی موکول نشده است، در برابر ایشان مقاومت کرد، مردهایش را بکشد و زنان و اطفال و بهایم را به غنیمت ببرد. به غنیمت برده شدن اطفال و در یک کلام برده شدن آنها، به جرمی که پدرانشان مرتکب شده اند!

  و جالبتر آیه های 15 و 16 هستند، که خدای محبت، حتی به زنان، اطفال و بهایم رحم نمی کند و دستور کشتار دسته جمعی چندین قوم را صادر می کند.

 

و در اول سموئیل15، آیه های 2 و 3 می خوانیم:

«2 یهوه صبايوت چنين مي گويد: آنچه عماليق به اسرائيل كرد، بخاطر داشته ام كه چگونه هنگامي كه از مصر برمي آمد، با او در راه مقاومت كرد. 3 پس الآن برو و عماليق را شكست داده، جميع مايملك ايشان را بالكل نابود ساز، و بر ايشان شفقت مفرما بلكه مرد و زن و طفل و شير خواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بكش.»

 

دقت می کنید؟ خدای محبت، از شفقت کردن نهی می کند، و بر کشتن مردان و زنان که هیچ، حتی اطفال و شیر خوارگان نیز تأکید می نماید و از آن بالاتر برای گاو و گوسفند و شتر و الاغ زبان بسته که نه نقشی در عمل سوء صاحبان خود دارند و نه قرار است در آینده کار آنها را تکرار کنند، دستور به کشتار می دهد! این خدای محبت است و اگر چنین دستوراتی را مؤمنین به دستور او انجام بدهند، به چیزی محکوم نمی شوند ولی تشیع به دلیل عمل چند انسان قشری و متحجور محکوم می شود!

 

حال همین خدای محبت در عهد جدید، لباس جسم می پوشد و برای نجات ما به صلیب می رود!! ولی از قرار معلوم، همچنان همان عادت پیشین را دارد، و کودکی را به جرم مادرش می کشد. در مکاشفات یوحنا2، آیات 21 تا 23 می خوانیم:

«21 و به او مهلت دادم تا توبه كند، اما نمي خواهد از زناي خود توبه كند. 22 اينك او را بر بستري مي اندازم و آناني را كه با او زنا مي كنند، به مصيبتي سخت مبتلا مي گردانم اگر از اعمال خود توبه نكنند، 23 و اولادش را به قتل خواهم رسانيد. آنگاه همة كليساها خواهند دانست كه منم امتحان كنندة جگرها و قلوب و هر يكي از شما را برحسب اعمالش خواهم داد.»

 


آیا قاتلان این کودکان، در کتاب مقدسشان از کشتن کودکان نهی شده اند؟
یا اینکه برعکس در کتاب مقدسشان دستور به کشتار کودکان آمده است؟

 

آری، اینها کلمات خدای محبت است، از منظر مسیحیت و مسیحیان کودک کشیهای ایمانداران پیشین را نمی بینند و به قمه زدن چند همکیش جاهل ما توجه می کنند و به قول حضرت مسیح، پر کاهی را در چشم ما می بینند و تکه چوبی که در چشم خودشان است را نمی بینند.