فساد کشیشها چه ربطی به نقد مسیحیت و کاتولیکیسم دارد؟
در سالهای اخیر، اخبار زیادی از فسادهای اخلاقی برخی کشیشها و کودک آزاری آنها، علی الخصوص در کلیسای کاتولیک می شنویم. البته اینکه هیچ فساد و تجاوزی نباید بدون مجازات باشد، و باید احقاق حقوق مظلومین صورت بگیرد، امری صحیح است.
اما برای من عجیب است که برخی از منتقدین مسیحیت از بیخدایان گرفته تا برخی مسلمانان، و حتی پروتستانهایی که قصد تخریب کلیسای کاتولیک را دارند، سعی در نشر این مطالب به عنوان نقد مسیحیت و یا کاتولیکیسم دارند!
من به راستی متوجه ارتباط منطقی بین فساد تعدادی از روحانیون یک مذهب با عدم صحت آن مذهب نمی شوم، و البته بعید می دانم هیچ فیلسوفی بتواند بین این دو مسئله، ارتباطی منطقی برقرار کند.
هر امتی، در میان خود هم انسانهای خوب دارد و هم انسانهای بد؛ و البته ممکن است برخی از این انسانهای بد، برای پوشاندن بدیها و پلیدیهای خود، لباس قشر مذهبی و روحانیت دینی را به تن کنند.
اگر این گروه خاص از منتقدین، دلیلی دارند، مبنی بر اینکه مذهب کاتولیک محتوایی دارد که شخص را به سوی تجاوز به کودکان پیش می برد، بنده بسیار خوشحال می شوم که این افراد دلایل و مدارک خویش را نشر بدهند، ولی وقتی چنین مدارکی ندارند، منطقی تر این است که دامان نقد را به این نقدهای آبکی نیالایند.