دعوا کردن جنینها در شکم مادر!
در باب ۲۵ از کتاب مقدس، داستان عجیبی میبینیم:
«19 و اين است پيدايش اسحاق بن ابراهيم. ابراهيم، اسحاق را آورد. 20 و چون اسحاق چهل ساله شد، رفقه دختر بتوئيل ارامي و خواهر لابان ارامي را، از فدان ارام به زني گرفت. 21 و اسحاق براي زوجة خود، چون كه نازاد بود، نزد خداوند دعا كرد. و خداوند او را مستجاب فرمود و زوجهاش رفقه حامله شد. 22 و دو طفل در رحم او منازعت ميكردند. او گفت: «اگر چنين باشد، من چرا چنين هستم؟» پس رفت تا از خداوند بپرسد. 23 خداوند به وي گفت: «دو امت در بطن تو هستند، و دو قوم از رحم تو جدا شوند و قومي بر قومي تسلط خواهد يافت، و بزرگ، كوچك را بندگي خواهد نمود.»»
خیلی جالب است که دو نوزاد در داخل رحم با یکدیگر دعوا کنند!
باز جالب است که میگوید ربقه(ربکا) رفت تا از خدا بپرسد! برای من جای سؤال است که این خانم کجا رفت برای سؤال کردن از خدا؟ مگر خدا همه جا حاضر نیست؟
باز جالب است که از برتری بندگی نسل یکی از دو کودک بر نسل دیگری سخن گفته میشود، که باز هم بیانگر روال کتاب مقدس برای بندگی ملتها برای بنی اسرائیل است.
باز عدالت خدای کتاب مقدس را ببنید، که قومی که نیامده است را پیش از تولد بندۀ قوم دیگر قرار میدهد. عدالت در این آیات موج میزند.
سلام. هدف این وبلاگ به هیچ وجه اهانت به عقاید دوستان مسیحی نیست. خدا خود میداند که ما مسلمانان چقدر حضرت عیسی(ع) و مادر بزرگوارش مریم مقدّس(س) را دوست داریم. از مسیحیان هم نفرتی در دل نداریم، بلکه آنها را دوست داریم.