فرهیخته­ای استعمارزده زمانی گفته بود: «پدران روحانی مسیحیت، انجیل را در دستان ما گذاشتند، چشمان ما را به آن دوختند و از زیر پایمان معادن ما را ربودند.»

  تنها مسیحیت تبشیری که برای ترمیم عقده­های حقارتی که پس از طلوع اسلام در غرب به وجود آمده و انتقام­جویی و کینه­توزی­اش را هم در جنگ­های صلیبی و هم در دیگر منازعات بروز داده است، می­تواند مصداق این سخن باشد.

پدران روحانی این شاخه از مسیحیت در پی هجوم کشورهای اروپایی به سرزمین­های اسلامی در قرن نوزده پیشقراولان استعمار غربی و قدرت­های استکباری بودند.
پس از بیداری اسلامی و به ویژه در هنگامه نهضت مسلمانان هند(1857 م) و خیزش مردم مصر این پدران روحانی مراکز پژوهشی را هم به خدمت خود گرفتند و با نام استشراق و خاورشناسی به آموزه­ها و باورها و فرهنگ اسلامی حمله کردند. ایشان تأکید می­کردند: اسلام دین شمشیراست.
  گرچه مسیحیت تبشیری که مسلمانان را به تعصب­ورزی و ترور متهم می­کرد در آثار سید جمال­الدین اسدآبادی تحلیل و بررسی شد اما رویکردها و نقشه های کنونی آن نیازمند تحقیق و مطالعه گسترده­تری است.
حجت­الاسلام صاحبی مسئول انجمن ادیان و مذاهب، با بیان این سخنان در جمع دانش­جویان مدرسه عالی امام خمینی (ره)، اعضای انجمن ادیان و مذاهب و دیگر محققانی که در سالن قدس مدرسه امام گردآمده بودند، افزود: برگزاری نشست «بررسی رویکردهای مسیحیت تبشیری در جهان اسلام» گامی در راه این بررسی و تحقیق است.
  وی با تشکر از حضور استادان و صاحب­نظران محقق و پرتجربه در ابتدای این نشست از سفیر پیشین ایران در مغرب و سفیر اسبق ایران در واتیکان حجت­الاسلام و المسلمین محمد مسجد جامعی خواست گزارشی از رویکردهای این بینش مسیحی ارائه کند.
  آن گاه دكتر علي‌الشيخ، دكتراي فلسفۀ مدرسه عالي امام خميني (ره) را فراخواند تا در سه محور سخن بگوید: جایگاه تبشیر در مسیحیت، روش­های تبشیر و تأثیر تبشیر بر جهان اسلام. علی الشیخ اهل عراق است و سابقۀ مسیحی دارد. وی در بیست و سه سالگی به اسلام گروید و برای تحصیل به قم وارد شد و اکنون در مقطع دکترا در این مدرسه مشغول به تحصیل است.
  پس از سخنان استاد علی الشیخ جناب آقای خسروشاهي سفير سابق ايران در واتيكان فراخوانده شد تا برای عموم سخن بگوید. وی گزارشی درباره گسترش این شاخه از مسیحیت در جهان وایران مطرح کرد.
  خلاصه گفته­های این سه تن را در زیر بخوانید:

 


حجت­الاسلام و المسلمین محمد مسجد جامعی:
سیاست خارجی امریکا حامی این نوع از مسیحیت است

موج تبلیغ مسیحیت در اکثر کشورهای اسلامی وجود دارد و واقعیت این است که این موجی جهانی است و به کشورهای اسلامی تقلیل نمی­یابد. این پدیده نوی است که با آن­چه در دوران کلاسیک استعماری با آن روبه­رو بوده­ایم، متفاوت خواهد بود.

هیچ دینی به اندازه اسلام و مسیحیت رویکرد تبلیغی و ترویجی نداشته و مسلمانان و مسیحیان هر دو خود را نسبت به تدین دیگران مسئول و موظف می­دانسته­اند. البته تبلیغ در ذات دین مسیحیت وجود دارد، ولی این­که چنین عنصری به شکل آیینی جهانی در می­آید، متعلق به دوران جدید است.

قبل از دوران استعمار به مفهوم قرن هفده تا نوزده آن، پدران کلیسا به سفرهای تبلیغی می­رفتند و مسیحیت را ترویج می­کردند. پس از به دست آوردن قدرت سیاسی و نظامی، اقتصاد هم در خدمت تبلیغ و تبشیر مسیحی درآمد.

در این مرحله تاریخ معاصر که از پنج قرن پیش آغاز می­شود، کلیسای ارتدکس نقشی ندارد، اما پروتستان­های جدید مانند بابتیست­ها از آغاز قرن بیستم به فعالیتهای تازه و گسترده­ای دست زدند. ایشان مردم کاتولیک را هم دعوت می­کردند تا به کلیساهای آنان بروند و از شاهدان یهوه باشند.

  سفیر وقت شیلی آقای کائدیدومنس می­گفت: «این گروه­های جدید با ایجاد سالن­های ورزشی جوان­ها را به سوی خود می­کشند و نه تنها در زمینه­ مذهب که در زمینه­های رقابت احزاب، انتخابات و شورای شهر هم مشکلات فراوانی ایجاد می­کنند.»

آنان به مارکسیست­های دهه شصت شباهت دارند و مصداق واقعی فندامندالیسم هستند؛ کسانی که معتقدند حقیقت نزد آنهاست و وظیفه ایشان تبلیغ آن است.

  این نوع از مسیحیت در اتوبوس، خیابان و دیگر مکان­های عمومی با دادن جزوه و تبلیغات شفاهی، مردم و به ویژه جوانان را به سوی خود می­خوانند و از ساختار سازمانی آهنینی برخوردارند. آنان بخشی از درآمد و وقت کسانی را که به این نوع کلیساها می­آیند، می­گیرند و کارهایی را از قبیل خرید، توزیع بروشور و حتی نظافت را بر عهده او می­گمارند.

  سیاست خارجی امریکا حامی این نوع از مسیحیت است و براي اين­كه اين افراد بتوانند در كشوري كه هستند كارشان را انجام دهند امریکا از نظر اقتصادی، سیاسی و حقوقی ایشان را حمایت می­کند.

  تصوري كه امريكایي‌ها درمورد آيندۀ خودشان دارند به‌ويژه در آمريكاي لاتين، این است که از نظر آن‌ها اين كليسا تأمين‌كنندۀ منافع، مصالح و سيادت و آگاهي آنهاست پس ویژگی رواني، تشكيلات آهنين و ايدئو‌لوژيك بودن اين كليسا كه خودش را حامل تمامي حقيقت مي‌داند و حمايت سياسي، تبليغاتي و حقوق بشري عناصر مشخصات این نوع از مسیحیت است.

  اين جريان تا اوايل دهۀ نود كم و بيش متمركز در امريكاي لاتين بود و تا حدی در اروپا رواج داشت اما با فروپاشي شوروي و ظهور كشورهاي نوبنياد و تازه به استقلال رسيده امریکایی­ها تصمیم گرفتند بر آنها تأثیر بگذارند به اين معني كه تا مي‌توانند افراد موجود در اين سرزمين وسيع را به كليساي خودشان مخصوصاً كليساي بابتيست و شاهدان يهوه دعوت کنند. وقتی شماری از افراد به اين آيين درآمدند، مي‌توانند تشكل پيدا كنند، بنابراين هدف اين بود که براي تعميق حضورشان و خنثي كردن هر نوع مقاومت احتمالي اين كليساها را تقويت كردند، يعني آن دين حاكم پیشین را تضعيف كردند. اين­چنین نبود كه يك ارتدكس روس بيايد بابتيست شود، بلکه در ارتدكس بودن خودش ضعيف شد یا این­چنین نبود كه يك مسلمان آذربايجاني مسيحي شود بلکه در مسلمان بودن خودش سست شد.

  اين موج به صورت كلان متوجه جهان اسلام و کشوری مانند چين شده که در جغرافيايي ديني موقعيتی بسيار مهم دارد. خود واتيكان هم به چين خيلي فشار مي‌آورد. البته چين از نظام خيلي محكمی برخوردار و به كارش مسلط بود، ولي در جهان اسلام وارد شدند، از مناطق مسلمان‌نشين افريقا گرفته تا داخل كشورهاي اسلامي با اكثريت مطلق اسلامي مثل خود مغرب يعني مراكش و همچنین ليبي و حتی به كشوري مثل عربستان هم وارد شدند.

 

 

دكتر عليالشيخ:

جورج بوش با تبلیغات رهبران مسيحی و متدينان مسيحي رأي آورد

جايگاه تبشير در مسيحيت گسترده­تر از اسلام است. در انجيل متي باب بيست و هشتم (بابی که خيلي از علماي مقدس مي‌گويند الحاقي و اضافه شده است) آمده است: حضرت عيسي این مأموریت بزرگ را به شاگردانش سپرد و گفت: از همه امت­ها شاگرد بسازيد و ايشان را به اسم اب و روح القدس تعمید و تعليم دهيد. بنابراین مسیحیان خود را موظف به تبشير و تعليم می­دانند.

  حضرت عيسي دو هزار سال پيش در سي سالگي مبعوث شده و در سي و سه سالگي به آسمان رفته، دوران بعثت او سه سال در فلسطين بوده است. پس از او دوازده حواري و هفتاد و دو شاگردش به انتشار مکتب و عقاید او پرداختند و جناب پولوس نقش فراوانی در این مسئله داشت و از همین روی پولوس اهمیت فراوانی در مسیحیت دارد. او می­گوید اگر حواریون براي يهوديت تبشیر می­کردند من براي مشركان و اسيران تبشير مي‌كنم.

  هنگامی که جناب کنستانتين آمد مسیحیت قوت گرفت وگرنه سيصد سال بر سر مسيحيت مي‌زدند و تعداد آن­ها چند هزار نفر بيشتر نبود. داستان اصحاب كهف كه در قرآن کریم آمده است به این مسئله اشاره می­کند اما خود مسیحیان آن را قبول نمی­کنند.

  جناب کنستانتين مسيحي شد و در سال 380 میلادی امپراتور فيوديوس گفت: هركس در اين امپراتور مسيحي نشود بكشيدش. مردم مجبور شدند که به مسیحیت روی آورند. از آن وقت تبشير براي مسيحيت شروع شد.

  بهترين روش براي تبشير مسيحيت کارهایی مانند مدرسه‌سازي است. امروز بهترين بيمارستان­ها در بحرين براي مسيحيان تبشيري است. مطبوعات، انتشارات و كانال­های ماهواره‌اي. جزوه‌هايي به نام «اولاد اسماعيل» به شمارگان پانصد یا شش­صد هزار درباره كساني كه مسيحي شد­ه­اند؛ يكي‌يكي عكسشان را آورده و تاريخي از زندگي‌شان را نوشته و جاذبه‌هاي مسيحيت را كه باعث مسيحي شدن آنها شده، برشمرده است.

  محور سوم سخن، تأثيرگذاری این نوع از مسیحیت بر جهان اسلام است. امروز ما در جهان اسلام با پدیده مسیحی شدن مسلمانان روبه­رو هستیم. در عراق و عربستان و دیگر کشورهای مسلمان این اتفاق افتاده است.

  امريكایی­ها نقشی اساسي در این قضیه دارند. در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری امریکا جناب آقای جورج بوش از نظر سیاسی و نظامی کارنامه خوبی نداشت ولی با تبلیغات رهبران مسيحی و متدينان مسيحي رأي آورد.

  اگر می­خوانیم که ششصد هزار نفر سالانه در اروپا مسلمان مي‌‌شوند، باید به مسیحی شدن مسلمانان هم توجه کنیم.

  هزار سال پيش که مسیحیان به طرح شبهاتی درباره اسلام پرداختند، صدها نفر از علماي ما به آنها پاسخ دادند، اما اکنون دوباره آمده­اند و به شكل ديگری از طریق اينترنت و ماهواره­ها تبليغ و شبهه­پراکنی مي‌كنند و متأسفانه خيلي از جوانهاي ما به ویژه دانشجویانی که اطلاعات کمی از اسلام دارند تأثیر می­پذیرند، حتی اگر مسیحی هم نشود متأثر خواهند شد.

 

 

خسروشاهي، سفير سابق ايران در واتيكان:

ابتدا مبلغان مذهبي و به دنبال آن، كشتيهاي جنگي ميآمدند

  سال­ها پیش كتاب التوصيف و ‌البيان هو الانجيل هو المسيح و المعلومات مرحوم کاشف الغطا را به‌طور ملخص ترجمه كردم. البته ترجمه­ای نيمه ‌تركي و نيمه ‌فارسي ولي به هرحال آن را چاپ و بعد تکمیل کردم و بعد از آن هم اين بحث‌ها را در زمینه­های عقیدتی و سیاسی ادامه دادم.

  يكي از آن بخش‌ها بخش تبشير است. سخن گفتن درباره تبشير در جهان اسلام به دلیل فهرست پنجاه و پنج گانه و مفصلی که نام کشورهای مسلمان در آن درج شده است، مقدور نیست. حتی تبشیر در حوزه کشورهای خلیج هم در این فرصت امکان ندارد بنابراین تصمیم گرفتم تنها درباره تبشیر در ایران سخن بگویم.

  ايران يكي از كشورهاي بزرگ حوزۀ خليج فارس است که با داشتن اقليتي مسيحي از گذشتۀ دور مورد توجه فزاينده مسيونرهاي بيگانه، كاتوليك­ها و پروتستان­ها بوده است. آن‌ها سعي می­كردند با مسيحيان ايراني را كه عمدتا ارمنی يا آشوري بودند رابطه­ای فرهنگي ـ مذهبي برقرار کنند. این اقلیت در ایران با كاتولونيسم و پروتستانيسم تا آن زمان رابطه­ای نداشتند و اين اتفاق از سال 1250 هجري و در زمان سلطنت محمدشاه قاجار شروع شد و شدت یافت.

  تأييد شاهان قاجار، كار تبليغ و تبشير مسيونرهاي امريكايي، فرانسوي و پرتغالي و... را در ايران رونق بخشيد و بخشش‌هاي شاهانه با اجازۀ فعاليت حاشيه غربي آن را تضمين نمود تا آنجا كه حكم يا فرمان ويژه شاهنشاهي نسبت به آزادي فعاليت‌ مذهبي مبشران صادر شد و در پناه حقوق و امنيتي كه در اين باره برای آن‌ها قائل شدند موفقیت­های چشم­گیری حاصل کردند.

  در گزارش‌هاي تاريخي و سياسي آمده است که ایران با توجه به اهميت استراتژيك و سوق­الجيشي و منابع سرشار نفت و دیگر معادن، مورد علاقه استعمارگران غربي بود. از این روی به بهانه تبشير در ايران نفوذ بيشتري پیدا کردند و سلطه استعماري خود را گسترش دادند تا منابع ملي ما را غارت كنند.

  خرابي‌هايي كه پرتغالي­ها در منطقه خلیج از خود به جای گذاردند، گویای صدق این مدعی است.

در مدتي كه پرتغالي­ها در ايران بودند به بهانۀ تبشير پيام صلح و دوستي حضرت مسيح ماندند و پدران روحاني در كنار نيروهاي مسلح اشغالگر پرتغال فعالیت می­کردند.

  بعد از پرتغالي­ها نوبت به هلندي­ها رسيد، آن­ها با كسب اجازه‌ افتتاح دفتر بازرگاني در منطقة هرمز به ایران آمدند و پدران روحانی هم ایشان را همراهی می­کردند تا به بهانه مباشر و مستشار اين كمپاني به تبشير مسيحيت در ميان مردم بومي بپردازند. البته در آن زمان هم هلندی­ها قانوني مانند كاپيتولاسيون با شاه‌ عباس منعقد كردند كه در نتيجۀ آن علاوه بر حفظ امنيت اتباع هلندي، امتیاز ساختن كليسا و مراكز مذهبي در سراسر ايران به مردم هلند اهدا شد. بعد از هلندي‌ها، نوبت به فرانسوي‌ها مي‌رسد كه اينها در تمام كشورهايي كه در خدمت خود داشتند نخست به تبشير مي‌پرداختند يعني اول مبشران مي‌آمدند زمينه را آماده مي‌كردند.

در دوران شاه ‌عباس دوم انجمن مسيح كه به دست پدر الكساندر رودس تشكيل شده بود فعاليتش را توسعه داد و منطقۀ اصفهان و اطراف آن را به ‌عهده گرفت. طبق معمول تأسيس دفتر بازرگاني در بوشهر و تأسيس مدرسۀ فرانسوي به سرپرستي پدران روحاني دراين شهر در سال 1901 يعني صد و شش سال پيش، آغاز شد كه این موضوع نشان‌دهندۀ نوع همكاري تجاري ـ ارتجاعي يا تبشيري ـ استعماري ایشان است.

البته انگليس برندۀ سلطۀ استعماري در كشورهای خاورميانه و به‌خصوص ايران بود ولی به هرحال آلماني‌ها و بلژيكي‌ها هم فعاليت‌هاي زيادي در ايران داشتند. انگليسي‌ها از زمانی كه كمپاني انگليسي در كشورهای خاورميانه تأسيس شد به اين منطقه آمدند. البته هدف نخست آنها دست يافتن به کشور هندوستان بود كه بعدها به دلیل درک اهمیت و موقعيت خليج فارس به جنگ‌ با پرتغالي‌ها (دوستانِ هم مذهب و اروپايي‌شان) پرداختند و پس از شكست ایشان جایشان را گرفتند و به اين ترتيب هم راه را براي هندوستان باز كردند و هم ايران را عملاً اشغال كردند.

  به تدريج همۀ‌ مناطق، مستعمرۀ رسمي انگليسی­ها شد كه بعد آنها را به شهرك‌هايي با نام كشورهاي حوزۀ خليج فارس تقسیم کردند. میسيونرهاي تبشيري پروتستان از قرن هفدهم فعاليت خود را آغاز كرده بودند و بعضي‌ از آنها همگام با لشكریان در منطقه حضور يافتند. مبشران انگليسي از دیگر مبشران مسيحيت فعال‌تر بودند. مجمع میسيونري بابتيست‌ها، انجمن مسيونري لندن، انجمن مسيونري اسكاتلند، انجمن تبشيري گلاسكو، سازمان تغيير كليسا و بالاخره انجمن كتب مقدس نهادهایی بودند که در سال 1792 تا 1804 در سراسر مناطق كشورهاي اسلامي به‌ويژه خليج فارس فعاليت می­کردند و آقاي هنري مارتين كه از فعال‌ترين كشيش‌هاي وابسته و حقوق‌بگير دولت انگليس بود با كمك سرمايه‌داري انگليس براي اولين بار انجیل را به زبان فارسي و عربي منتشر کرد. البته همين آقاي مارتين بعدها انجيل را به زبان‌هاي ايتاليايي و يوناني و فرانسوي هم ترجمه كرد.

  با نفوذ سياسي امپرياليسم امريكا و وابستگي روزافزون سران ارتجاع و کسانی مانند شاه ايران به آنها تبشير مسيحيت هم گسترش يافت. ایشان در سال 1870 فعاليت خود را در تهران آغاز کردند و بعدها به همدان و به تدريج در همه شهرهاي ايران نفوذ کردند. مأموريت اصلي مسيونرهاي آمريكايي در ايران از سال 1834 میلادی يعني نيم قرن قبل از روابط سياسي بين ايران و آمريكا آغاز شده است.

  روي كار آمدن رضاخان پهلوي باعث شد كه مدتي مبارزه با اسلام تقويت شود و فعاليت مسيونرها توسعه پيدا كند. بعد از رضاخان هم با تشديد فعاليت‌هاي تبشيري روبرو می­شویم. بعد از كودتاي آمريكايي ـ انگليسي بیست و هشتم مرداد هم مبشران خوشحال­تر از گذشته به ایران سرازير شدند،  رادیو صداي انجيل را راه انداختند و مجله نور عالم و رازگاه را منتشر ‌كردند.

  بر اساس اطلاعاتي كه بعدها به دست آمد، اكثريت اعضاي كليساي انجيلي تهران مشاغل خاصي در سازمان‌هاي جاسوسي امريكا داشتند و در واقع بازوهای امپرياليسم امريكا در كشور محسوب می­شدند.

  پس از برقراري روابط سياسي رسمي و علني با واتيكان، سفارت واتيكان در تهران فعال شد و كشيش­های كاتوليك با نام پاپ اعظم به ايران آمدند. آن­ها مي‌خواستند با تبشير كاتوليك در ايران جلوي نفوذ معنوي انقلاب را بگيرند و خوش­بختانه موفق نبودند.

 

 

منبع: http://ngoic.com/index.php