عطیۀ تکلم به زبانها

 

نویسنده: محمد کاشانی

 

سخن گفتن به زبان ها اولین نشانه پری بوسیله روح القدس شناخته میشود در این مرحله ایمانداران مسیحی تشویق به خارج کردن یک سری اصوات نامفهوم میشوند و ادعا میکنند این زبان فرشتگان است.به عنوان نمونه در ذیل آوا نویسی سخن گفتن به زبانهای دو تن از واعضان مشهور پنطیکاستی می آید

1- سُدُکُن داله گیالا سُدِبِگانده ایشتله بخاندا اودها لِبِگان دائی له سبته خاستالیله سانکنده سودوبخوستا لبگند ایله ستا ساتح لبش تله ختاستیله

2- شوکو مو دو سا دا لا تا مو تو نو کو تو بو گو تو شی تی گالی شی تو بو گو تویله بگادا دای شی بگودو شای دوگوله می تیه

این سخنان نامفهوم که معمولا از تعداد معینی حروف صامت و حروف صامت و مصوت و تعداد مشخصی سیلاب تشکیل شده که از نظر شدت و سرعت و حجم با هم متفاوتند.سخنران بر این اعتقاد است که این یک زبان واقعی میباشد ولی وضع سازمان یافته ای ندارد و شباهتی به هیچ زبان طبیعی مرده و زنده ندارد و معمولا ریشه در زبان مادری فرد متکلم دارد

سیار دیده میشود در این روش با دستگذاری و فشار و داد و فریاد و قیل و قال بر شخصی است از وی میخواهند که به زبانی ناشناخته سخن بگوید و یا با گفتن جملاتی نظیر این: "خود را آزاد بگذار!"؛ "زبانت را آزاد بگذار!"؛ "آهان، آهان، آمد، آمد، بگو، آزاد باش...!"؛ "هر کلمه‌ای که به زبانت می‌آید بگو؛ نترس..." وی را تشویق به خارج کردن یک سری اصوات نامفهوم میکنند یا در برخی از موارد دیده شده است به ایماندار می‌گویند: "آهان، هر چه من می‌گویم، تو هم تکرار کن؛ آهان، همین است، گرفتی، هللویاه!" و برخی از افراد با تمرین های طولانی سعی در ارائه روشی برای بیرون راندن کلمات نامفهوم پشت سر هم میکنند . شخص متکلم مدعی است که این زبان زبان فرشتگان است و وی با این زبان دعا میکند .

 

نقد و بررسی

 

1- این در حالی است که اولین واقعۀ تکلم به زبانها در روز پنطیکاست بوقوع پیوست که در کتاب اعمال رسولان 2 : 1-4 بیان شده است. رسولان به میان مردم رفته و خبر خوش انجیل را به زبان خود آنها با آنان در میان گذاشتد. "و اهل كَرِيت و عَرَب، اينها را میشنويم كه به زبانهای ما ذكر كبريائی خدا میكنند." (اعمال 2 : 11). در این واقعه رسولان به زبانی ناشناخته سخن نگفتند بلکه به زبان های رایج آن زمان با مردم صحبت نمودند .نه یک سری اصوات نامشخص

 

2- در کتاب مقدس عطیۀ تکلم به زبانها یعنی صحبت کردن به زبانی که شخص در گذشته آنرا بَلد نبوده، و به جهت خدمت به کسانی که آن زبان را صحبت می کنند عطا شده است. در رسالۀ اول قرنتیان بابهای 12 – 14، جائی که پولس میگوید: "امّا الحال ای برادران، اگر نزد شما آيم و به زبانها سخن رانم، شما را چه سود میبخشم؟." (اول قرنتیان 14 : 6)

 

3- مطابق با آنگونه که اعمال رسولان "زبانها" را توصیف میکند، تکلم به زبانها زمانی با ارزش است که شخص پیغام خدا را به زبان خود بشنود. در غیر اینصورت، بی فایده است و این تکلم میبایست با زبانی حقیقی و قابل فهم بیان شود (اول قرنتیان 14 : 10). هدف آن بایستی انتقال کلام خدا به شخصی، که زبان متفاوتی صحبت میکند، باشد (اعمال 2 : 6 – 12).

 

4- همچنین در کتاب مقدس آمده است که این عطایا به اراده روح القدس رخ میدهد نه شخص مدعی( اول قرنتیان 12: 11 ) و در کلیسا های پنطیکاستی برای سخن گفتن به زبانها افراد خود داوطلب میشوند

 

5- این زبان باید به صورت خصوصی بیان شود نه در جمع های چندهزار نفری پولس میگوید : اگر كسی به زبانی سخن گويد، دو دو يا نهايت سه سه باشند، به ترتيب و كسی ترجمه كند. امّا اگر مترجمی نباشد، در كليسا خاموش باشد و با خود و با خدا سخن گويد" (اول قرنتیان 14 : 27 - 28).

 

6- در کتاب مقدس اشاره شده زبان عطیه تکلم به زبان ها پایان یافته است (اول قرنتیان 13 : 8)

 

 

تبلیغ مسیحیت از طریق فریبکاری

به این خاطره توجه کنید:

 

درست بخاطر دارم در سفر اولم به آمریكا وقتی دختر بچه ای ده، دوازده ساله بودم روزی خانواده ای كه نزد آن ها زندگی می كردم، مرا همراه خودشان به كلیسا بردند. بعد از این كه مراسم دعای روز یكشنبه تمام شد، فردی از مسؤولین كلیسا مرا به محوطة جلوی محراب برده و پرسید: تو به چی اعتقاد داری؟

گفتم: من به خدا اعتقاد دارم و او را می پرستم.

گفت: چه دلیلی برای اینكه خدا هست، داری؟

گفتم: خدا ما را خلق كرده و غیر از این نمی تواند باشد.

گفت: اگر همین حالا هر چه از خدا بخواهی به تو می دهد؟

ماندم چه بگویم. بلافاصله گفت: اما من همین حالا هر چه از مسیح بخواهم به من می دهد.

گفتم: چطور؟ حرفت را ثابت كن

گفت: الان از مسیح می خواهم از زیر پایم آب بیرون بیاید.

درست یادم است در همان مكان محلی را با خاك پوشانده بودند. او پایش را به زمین كوبید و من یكباره دیدم زمین خیس شد. متعجب شدم. دور و برم را نگاهی كردم. باورم نمی شد. خم شدم، خاك ها را عقب زدم و دیدم شیشه ای را پر از آب، آن زیر قرار داده و با خاك رویش را پوشانده بودند تا با ضربة پا، ترك برداشته و زمین خیس شود.

گفتم: ببین، داری دروغ می گویی، این كار را حضرت مسیح (علیه السلام) نكرد، خودت كردی. شیشه را قبلا با آب آن زیر گذاشته بودی! ولی خدایی كه ما به آن معتقدیم این نیست. او خدایی است كه همة جهان را خلق كرده است.

تأثیر و نفوذ دیانت مادر و فضای مذهبی خانواده بر این دخترك كم سن و سال كه بخاطر یك بیماری از 8 سالگی مجبور به اقامت در آمریكا شده بود، آن روز در كلیسا آن قدر ریشه دار و عمیق نمود ظاهری یافت كه تعجب همة حاضرین را برانگیخت.

مهری برزگر

 

  شاید باور کردنِ خاطرۀ فوق دشوار بود اگر همه روزه شاهد تبلیغهای مشابه و معجزه های ساختگی و دروغینِ تبلیغگران تبشیرگران مسیحی نبودیم.

جهل مرکب در بین مسیحیان تبشیری: آیا الله شیطان است؟!

  به راستی در بین تبلیغگران ادیان، نمی توان گروهی غیر از تبشیرگران مسیحیت را یافت که مردم را آشکارا به سوی جهل و ظلمت و بی فکری، دعوت می کنند. در ظاهر به سوی مسیح دعوت می کنند، ولی از سوی دیگر جار می زنند که مسیحیت دین نیست(!) لذا یک بیدینی خداباورانه را به مردم پیشنهاد می دهند!! گویی خدایی که اینها شناخته اند، پس از بعثت صدها نبی، از دین خسته شده است و تصمیم به اتخاذ راهی جدید گرفته است. از طرف دیگر، ادعاهای کشیشهایشان مبنی بر ارتباط با روح القدس و شفا دادن و نمایشهای مضحکی که در این زمینه به اجرا در می آورند، قابل توجه است. یکی از کشیشهایشان که در برنامه های ماهواره ای ادعا می کند که افرادی را که در مقابل تلویزیون نشسته اند و به برنامه اش نگاه می کنند، شفا می دهد! و به راستی چه جاهلند، کسانی که فریب این بیخردها را می خورند!!

  جدیداً مطلب دیگری از یکی دیگر از این تبشیرگران شنیدم، که می گوید کلمۀ الله شبیه یکی از نمادهای شیطان پرستی است، و در نتیجه الله همان شیطان است!!! به راستی افسوس می خورم از این همه جهل و بیخردی که دامن جامعۀ مسیحیت را گرفته است. اینها به راستی نمی دانند که الله نام اختصاصی خدا در اسلام نیست، بلکه در زبان عربی مترادفِ واژۀ خدا در فارسی، الله است و حتی در ترجمه های عربی کتاب مقدسشان که توسط خود مسیحیان صورت گرفته است، واژه های یهوه، الوهیم و تئوس، همگی به الله ترجمه می شوند:

 

ترجمه شدن الوهیم به الله، در ترجمۀ عربی کتاب مقدس:

فِي البَدءِ خَلَقَ اللهُ السَّماواتِ وَالأرْضَ.(پیدایش1:1)

 

  ترجمه شدن یهوه به الله، در ترجمۀ عربی کتاب مقدس:

يَقُولُ اللهُ القَدِيرُ: ‹عِندَما خَرَجَ بَنُو إسْرائِيلَ مِنْ مِصْرَ، حاوَلَ عَمالِيقُ مَنْعَهُمْ مِنَ الدُّخُولِ إلَى كَنْعانَ. وَرَأيتُ ما فَعَلَهُ عَمالِيقُ.(اول سموئیل2:15)

 

  ترجمه شدن تئوس به الله، در ترجمۀ عربی کتاب مقدس:

فِي البَدْءِ كانَ الكَلِمَةُ مَوْجُوداً، وَكانَ الكَلِمَةُ مَعَ اللهِ، وَكانَ الكَلِمَةُ هُوَ اللهَ.

 

منبع: کتاب مقدس عربی ERV-AR

 

  مسئله اینجاست که تبشیرگران مسیحیت، به دلیل سواد ناچیزی که دارند، نمی دانند که در جهان عرب، الله صرفاً همان خداست، و از سوی مسیحیان و یهودیان و صابئین و حتی ملحدین نیز برای اشاره به خدا، از واژۀ الله استفاده می شود، چنانکه قرآن نیز وقتی از مسیحیان و یهودیان نقل قول می کند، می بینیم که آنها نیز خدا را الله نامیده اند(سوره توبه، آیه 30) و وقتی تبشیگران مسیحیت، این حقیقت را نمی دانند، هر حرف بی اساس و ناصوابی را در مورد الله مطرح می کنند. یک روز می گویند الله نام یک بت بوده است، و روزی دیگر می گویند الله نام شیطان است. باید ببینیم این جاهلین، فردا چه می خواهند بگویند!!

  و البته بسیار بیخردانه است که به دلیل شباهت ادعاییِ روش نوشتن اسم خدا در یک زبان با یک نماد شیطانی، بگوییم خدا همان شیطان است، و حتی به فرض چنین تطابقی، چه بسا این نقشۀ خود شیطان باشد که یکی از نمادهای خود را شبیه نام خدا قرار بدهد، تا انسانهای جاهلی مثل اینها را گمراه کند.

  بیایید از دست این افراد خشمگین نباشیم، بلکه برایشان دعا کنیم، که شاید خدا قلوب بیمارشان را شفا دهد و بر مغزهایشان نور خرد را بتاباند.

دلایل لزوم توجه به مسیحیت تبشیری

 

 

 

  امروزه، در بین ما، مکاتب و اندیشه های مختلفی، مانند بیخدایی، بیدینی، مسیحیت تبشیری، زرتشتیگری، وهابیت، عرفانهای کاذب و... در حال تبلیغ خود، و مقابله با اسلام هستند. امروز می خواهیم با یکی از مهمترین این مکاتب، آشنا شویم.

 

  مسیحیت تبشیری، شکلی از مسیحیت است که به شدت تبلیغ می کند. مسیحیت تبشیری، که در ایران وجود دارد، گونه ای منحط از مسیحیت پروتستانی را تبلیغ می کند و معمولاً ادعا می کند که مسیحیت دین نیست، و در میدان عمل، تبلیغ بیدینی، در پوشش پیروی از مسیح است.(درست مانند تبلیغات زرتشتیگری که عملاً تبلیغ بیدینی در پوشش پیروی از زرتشت می باشد.) مسیحیت تبشیری بسیار فعالانه در جوامع مختلف به تبلیغ می پردازد. در مناطق جنگزده یا حادثه دیده، تبلیغگران مسیحیت به سرعت خود را به محل رسانده، ضمن کمکهای به ظاهر بشردوستانه، مسیحیت را تبلیغ می کنند. در ایران، از طریق دهها شبکه ماهواره ای و صدها سایت و وبلاگ به تبلیغ خویش مشغولند، و در عین حال در سطح جامعه نیز به شدت در حال تبلیغ می باشند و معمولاً آسیب دیدگان اجتماعی را شکار می کنند.

  متأسفانه بین جوانان مؤمن و مذهبی ما، توجه کمی به این مکاتب و اندیشه های در حال تبلیغ، از جمله مسیحیت تبشیری، می شود، و این مسئله، باعث شده است که این مکاتب نیز راحتتر به تبلیغ بپردازند. این در حالی است که از سویی، ما عقلاً موظف به مقابله با اندیشه های باطل، به صورت منطقی هستیم و از سوی دیگر، باید نسبت به جامعه و مردم خود، احساس مسئولیت نموده، نگذاریم افرادی با شبهات پوچ و بی اساس، آنها را منحرف کنند.

 

دلایل لزوم توجه به مسیحیت تبشیری و نقد منطقی آن

1.مسیحیت، بیشترین پیشینه را در نبرد عقیدتی و نظامی با اسلام دارد. بیشتر شبهاتی که امروزه در مورد اسلام می شنوید نیز ساخته و پرداخته مسیحیان است، که دشمنان دیگر اسلام نیز، از روی دست آنها بر می دارند و به نام خودشان مطرح می کنند.

2.مسیحیت، 2000 سال تجربه و سابقه در تبلیغ دارد، و لذا خیلی بهتر از سایر گروههای فکری، تکنیکهای تبلیغی را می شناسد.

3.مسیحیت تبشیری، برعکس اکثر فرقه ها و نگرشهایی که سعی در تبلیغ خود در برابر اسلام دارند، از یک پشتوانه قدرتمند مالی نیز، برخوردار است و لذا قدرت تبلیغ بیشتری دارد. در این زمینه تنها وهابیت با مسیحیت قابل مقایسه است، که البته وهابیت فاقد پشتوانه و بودجه ای در حدّ مسیحیت می باشد.

4.تبلیغگران مسیحیت، برعکس تبلیغگران سایر فرقه ها و نگرشها که معمولاً از مجرای اینترنت و ماهواره تبلیغ می کنند، بدون واهمه، عقاید خرافی خویش را در جامعه نشر می دهند، کلیساهای خانگی ایجاد می کنند، در اتوبوس و تاکسی و مهمانیها بحث راه می اندازند و افراد ناآگاه را جذب می نمایند، و لذا تأثیرات بیشتری در جامعه دارند.

5.تبلیغگران مسیحیت، از راه عاطفی و توسّل به عرفانهای دروغین، با مخاطبین برخورد می کنند، و نظر به اینکه مردم ما نیز احساساتی و دوستدار عرفان هستند، تأثیر بسیار بیشتری نسبت تبلیغگران فرقه های دیگر دارند.

6.غربزدگی باعث می شود که افراد غربزده هر چه مربوط به غرب است را با چشم بسته، دوست بدارند و نظر به اینکه افراد غربزده، دین غربیها را مسیحیت می دانند، استعداد بسیار زیادی بین آنها در مسیحی شدن، وجود دارد(هر چند می دانیم که پیشرفتهای غرب، ربطی به مسیحیت ندارد).

 

  لذا اگر نسبت به جامعه و مردم خود احساس مسئولیت می کنیم، و خواهان این هستیم که از مقدّمه سازان ظهور ولی عصر(عج) باشیم، باید نسبت به مسیحیت توجه نموده و با تبلیغات آنها، مبارزاتی فکری و مستحکم داشته باشیم.