گناه اصلی در کتاب مقدس

نویسنده: محمّد کاشانی

اساس دکترین فدا بر پایه آموزه گناه نخستین بنا شده است؛ یعنی آدمی باید گناه کند و این گناه، طبیعت آدم را فاسد و عوارض مرگبارش را بر آدم تحمیل سازد. بعد از این، باید این گناه به نسل آدم انتقال یابد که لازم باشد عیسای مسیح بر صلیب قربانی شود و کفاره گناه آدم را بپردازد. بنابراین، آموزه گناه نخستین بر دو پایه بنا شده است: اول. گناه آدم و عوارض مرگبار این گناه برای آدم و حوا؛ دوم. میراث این گناه برای تمامی نسل بشریت. اگر هر کدام از این دو پایه سست شود، تمامی بنای دکترین فدا فرو خواهد ریخت.

در اینجا این مسئله بررسی خواهد شد که گناه نخستین چه عوارضی را بر آدم و حوا بر جای گذاشت. قبل از هر چیز، باید دانست که هر گناهی ممکن است دست کم دو گونه عوارض داشته باشد: یکی محرومیت، مانند اینکه گناهی ممکن است یک سری عوارض جسمی یا ناهنجار از خود بر جای بگذارد؛ دیگری محکومیت، یعنی عذاب و خشم الهی.

در سفر پیدایش تورات، آنجا که داستان گناه آدم روایت می‌شود، آمده است که خدا آدم را مجازات کرد و او را از بهشت بیرون راند؛ اما در هیچ کجای سفر پیدایش، نیامده است که این نافرمانی منجر به از دست رفتن عدالت اولیه و اراده انسان  شد یا رابطه انسان را با خدا قطع کرد و یا این گناه، به تمامی نسل بشریت به ارث رسید؛ بلکه تمام مجازات‌هایی که در سفر پیدایش، برای تنبیه آدم، به جرم خوردن میوه درخت ممنوعه، آورده شده از این قرار است:

مرگ برای آدم و حوا و فرزندانش طاری گشت؛[1]

شناخت نیک و بد که باعث تکلیف شد؛[2] (قبل از این، آدم و حوا از شناخت نیک و بد محروم بودند و مثلا نمی‌دانستند که عریان بودن زشت و ناروا است و از برهنگی خود خجالت نداشتند.)

عداوت میان نسل مار (اغواکننده حوا) و فرزندان حوا پدید آمد؛[3]

زایمان با درد برای زنان و حاکم بودن مرد در خانواده؛[4]

ملعون شدن زمین و اینکه انسان  برای معیشت باید کار کند و عرق پیشانی بریزد.[5]

در دیگر کتب عهد عتیق، هیچ اشاره‌ای به فساد طبیعت بشر، قطع رابطه خدا با بشریت و به ارث رسیدن عوارض مرگ‌بار گناه به بشر نشده است. افزون بر این، یهودیان نیز همانند مسیحیان به عهد عتیق اعتقاد داشته و داستان سفر پیدایش در باره خطای آدم و مجازات وی را عمیقا باور دارند؛ اما آنان، نه تنها به گناه اولیه معتقد نیستند؛ بلکه بر این باوراند که انسان با روحی آزاد و بدون گناه به این جهان وارد می‌شود.[6] دائره المعارف یهود در این باره می‌نویسد:

ایده کفاره مسیحی که ریشه در گناه آدم و عدم بخشش خداوند جز با صلیب عیسی مسیح دارد، با کتاب مقدس سازگار نیست؛ زیرا خداوندِ کتاب مقدس، بخشنده و پاک‌کننده است.[7]

پیتر انس[8] نیز می‌پرسد:

در کجای عهد قدیم، نافرمانی آدم در باغ عدن به عنوان عاملی برای گناه‌آلود شمرده شدن بشر به حساب آمده است؟[9]

پاپ بندیکت شانزدهم هم اذعان می‌کند:

همراه با پيشرفت وحي واقعيت گناه نيز روشن شده است. گرچه قوم خدا در عهد عتيق تا حدي كوشش كرد كه در پرتو تاريخ هبوط مندرج در سفر پيدايش، وضع رقّت بار بشري را بفهمند؛ اما نتوانست معناي نهايي اين داستان را، كه تنها در پرتو مرگ و رستاخيز عيسي مسيح آشكار مي‌شود، به دست آورند.[10]

هیچ‌یک از انبیا الهی نیز به گناه اصلی اشاره نکردند و عیسای مسیح هم در این باره چیزی نگفت. بنابراین، بسیاری از محققان معتقداند که پولس نظریه گناه نخستین را پایه‌گذاری کرد و معتقد شد که گناه آدم چنین عوارض زیان‌باری را برای خود وی و تمامی نسلش به همراه داشت؛ اما باید بررسی کرد که آیا واقعا گناه نخستین از آموزه‌های پولسی است یا برخی الهی‌دانان مسیحی، با سوء برداشت از جملات مبهم پولس، نظریه گناه نخستین را پایه‌گذاری کردند. به باور بسیاری از روشنگران مسیحی، دکترین گناه اصلی حتی در آموزه‌های پولس نیز صریحا به چشم نمی‌خورد. به عقیده ایشان، این اگوستین قدیس بود که با سوء استفاده از برخی جملات مبهم در نامه‌های پولس، دکترین گناه اصلی را پایه‌ریزی کرد.[11]

 

منبع: کتاب نجات شناسی مقایسه ای (تألیف محمّد کاشانی)

 

 


[1]. سفر پیدایش، 2، 17.

[2]. همان، 3، 7.

[3]. همان، 15.

[4]. همان، 16.

[5]. همان، 18 – 19.

[6] - see: Kolatch, Alfred J. The Jewish Book of Why/The Second Jewish Book of Why..

[7]- Kaufmann Kohler" Atonement "  in .jewishencyclopedia

[8].peter Enns

[9] - peter Enns .5 Old Testament Reasons to Rethink “Original Sin” . Retrieved from: http://www.patheos.com in 2016-11-12

.[10] تعالیم کلیسای کاتولیک، 388.

[11]. Williams, Patricia A. “Sociobiology and Original Sin.” Zygon: Journal of Religion and Science .p 783-813. Academic Search Premier 4 March 2007.

گناه اولیه و نقشه نجات در عهد قدیم



هر کس با مسیحیت آشنا باشد، می داند که مسیحیان، ید طولایی در تحریف کتاب مقدّس یهود(که عهد عتیق خودشان نیز هست)، در راه عقاید خویش دارند. در زیر یکی از این موارد را می بینید:


بعضا برای اینکه خدا حقایقی را در پس کلمات و عبارات کتاب مقدس نگاه دارد که بعد ها توسط اشکار شدن این راز باعث شناخت راه صحیح از راه ناصحیح گردد به مواردی بس شگفت بر می خوریم یکی از این موارد که صلاح دیدم در این مبحث یعنی اموزه گناه نخستین و گناه اصلی و فلسفه ی نجات و کفاره تقدیم حضورتون کنم. پیغامی هست که خدا در پس اسامی ادم تا نوح گنجانده است که این اسامی هم در کتاب نخست عهد قدیم یعنی پیدایش باب 5 ایات 1 تا 32 وجود دارند و هم در عهد جدید در انجیل به روایت حضرت لوکاس باب 3 ایات 36 الی 38 . و اما ان پیغام خداوندی در پس معانی اسامی ادم تا نوح نهفته است بدین ترتیب که ان اسامی بدین قرار است:

1_ ADAM
2_ Seth
3_ Enosh
4_ Cainan
5_ Mahalalel
6_ Jared
7_ Enoch
8_ Methuselah
9_ Lamech
10_ Noah

حال میتوانید خود معانی این ده اسم را از سایت زیر بررسی کنید:

Abarim Publications Biblical Name Vault - Meaning of Bible Names

که ما حصل انها بدین صورت خواهد بود:

adam = man
seth = appointed
enosh = mortal
cainan = sorrow
mahalalel = the blessed god
jared = shal come down
enoch = teaching
methusaleh = his death shall bring
lamech = the despairing
noah = comfort (or rest)2

و از کنار هم قرار دادن این اسامی جمله یی شگفت انگیز عیان میگردد تا پیغامی باشد برای اون کسانی که سال ها از دوران قدیم قوم یهود تا به امروز این اسامی را دیده اند و اون جمله بدین صورت است:

Man has appointed mortal sorrow, but the blessed god shall come down teaching, and his death shall bring the despairing comfort.

و معنی ان بدین صورت است :

"آدم (بشر) حزن مهلک را نصب کرده است اما خدای متبارک برای آموزش پایین خواهد آمد و مرگش تسلی نا امید (بشر) را خواهد آورد."


در پاسخ به این مطالب عرض می کنیم:

بحث کپی-پیست شدۀ بالا، به خوبی خالی بودن مشت مسیحیت در اثبات دارای ریشۀ یهودی بودن عقیدۀ فدا را نشان می دهد، پیش از اینکه پاسخ به متن فوق را خدمت پژوهشگران عزیز ارائه بدهم، جملۀ درستی که در ترجمه های فارسی دگرگونش کرده اند، را به صورت درست و دقیق برایتان قرار می دهم، جمله ای که تبلیغگران مسیحیت در این زمینه ساخته اند، این است:



Man (is) appointed mortal sorrow; (but) the Blessed God shall come down teaching (that) His death shall bring (the) despairing rest


امّا آیا جملات فوق نشانگر اثبات قانون فدا است؟

پاسخ ما به شرح زیر است:

اول ااینکه یهودیان، مثل سایر ترجمه های مسیحی، این ترجمه را نیز غیرمعتبر می دانند. اینجا نیز مسیحیان از معانی مختلف کلمات، آنچه به نفعشان باشد را می گیرند. آیا یهودیان قبول دارند که معنی نام یکی از فرزندان آدم ابوالبشر، (The Blessed God به معنای خدای متبارک) بود؟ البته که نه. فرهنگ یهود چنین امری را برای نامگذاری هم قبول نمی کند. این مسیحیان هستند که هر جا واژه ای چند معنی مختلف داشته باشد و یکی از معانی آن هم خدا باشد، آنرا به خدا ترجمه می کنند.

دوم اینکه غیرمعتبر بودن این معانی وقتی آشکار می شود، که دقّت کنیم که اینها یک سری اسم علم هستند که در تورات آمده اند. هیچ سندی وجود ندارد که ثابت کند که حتی در زمان موسی(ع) این اسامی به این معانی بوده اند. مثلاً مسیحیان چگونه ثابت می کنند، وقتی موسی این اسمها را در تورات می نوشت، معتقد بود که اسم آدم به معنای بشر است؟ و همچنین سایر اسامی.

سوم اینکه اگر خدا می خواست آموزه ای به اهمیت فدا را آموزش بدهد، با کمال صراحت آنرا در سنت مکتوب و سنت شفاهی یهود، نقل می کرد، چنانکه در مورد توحید همین کار را کرده است، در حالی که دکترین فدا و دکترین تثلیث، برای یهودیان چه دیروز و چه امروز غریب و ناآشنا هستند و مسیحیان با تفسیرهای عجیب و غریبی مثل همینی که دوستمان آوردند، ادعای وجود آنها در سنت یهود را می کنند، ولی نکته جالب اینجاست که این تفسیرها را فقط خود مسیحیان قبول دارند، و یهودیان چه پیش از ظهور مسیحیت و چه پس از آن، از چنین برداشتهای باطلی، نه اطلاع داشته اند، و نه اعتقادی به چنین اموری داشته اند.

چهارم اینکه از دیدگاه فرهنگ یهود، خدا آدم را بخشیده است، و نیازی نیست که برای کفارۀ گناهان پایین بیاید(!) و کشته شود! عهد عتیق روش بخشیده شدن گناهان را به خوبی توضیح داده است، اگر قرار بود خدا خودش پایین بیاید و بمیرد، دیگر نیازی به این همه توضیح و تفصیل احکام بخشش نبود.

پنجم اینکه خیلی جالب است که طبق کتاب مقدّس خودشان از چنین رمزی در تورات، هیچیک از انبیاء یهود، حضرت عیسی(ع) و حواریون و پولس و شاگردان آنها، که نگارش کتاب مقدّس بدانها منصوب است، هیچ سخنی نگفته اند، و این از کشفیات مسیحیان متأخر است!

ششم اینکه اساساً دکترین فدا هم مثل تثلیث، ترکیب بدعتگذاران مسیحی است بین خداشناسی متعالی یهود و خداشناسی باطل ادیان شرک. در ادیان شرک نیز خدایان زیادی بودند که چند هزار سال قبل از عیسی از باکره ای به دنیا آمده بودند، برای نجات بشر کشته شدند، و چند روز بعد توسّط یکی دیگر از خدایان سه گانه، زنده شدند. حالا بدعتگذاران مسیحی، خدای یکتای یهود در اقنوم پسر، را به زمین می آورند، لباس جسم بر تنش می کنند و می گویند برای نجات بشر او به روی صلیب رفته و چند روز بعد توسّط اقنوم پدر رستاخیز پیدا می کند. این دکترین، ریشه در یهودیت و عهد عتیق ندارد، بلکه مثل تثلیث ریشه در ادیان شرک دارد، تنها ارتباطش با یهودیت این است که در اینجا خدای یهود را لباس جسم پوشانده به زمین می آورند، شکنجه می دهند و می کشند.

هفتم اینکه اساساً عهد عتیق هم مثل عهد جدیدشان، برای ما کتاب معتبری نیست که اگر چنین اشاره ای را به فدا کرده بود، که البته نکرده است، دکترین فدا ثابت شود.